سرویس مسجد پژوه
یادداشت به مناسبت شهادت خورشید هفتم

آسمان در بند

آسمان در بند
(چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱) ۱۰:۳۳

دوران امامت پیشوای هفتم، امام موسی کاظم علیه السلام ، دورانی سرشار از خفقان و ظلم و فشار بود. آن امام بزرگوار که در راه حفاظت از علویان و پاسداری از امت رسول خدا صلی الله علیه و آله موظف به تقیه شد.

به گزارش سرویس مسجدپژوه پایگاه تخصصی مسجد؛ دورانى که امام کاظم علیه‌السّلام در آن زندگى مى‌ کرد، مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگرى حکّام عباسى بود.عصر امام کاظم علیه‌السّلام دوران بسیار سختى براى شیعیان بود و در این دوران حرکتهاى اعتراض‌آمیز متعددى از ناحیه شیعیان و علویان نسبت به خلفاى عباسى صورت گرفت.

 

هفتمین ستاره هدایت
 
امام موسی کاظم علیه السلام ، هفتمین ستاره هدایت در آسمان امامت و نهمین گل از شاخسار عصمت است. ایشان در سال 128 ق در سرزمین اَبْواء در نزدیکی شهر مدینه متولد شدند و جهان را به نور حضور خود منور ساختند. آن حضرت در بیست سالگی با شهادت جان سوز پدر بزرگ وار خود امام جعفر صادق علیه السلام ردای امامت را بردوش گرفتند. مدت امامت آن امام هُمام 35 سال بود که سرشار از فشارها و آزار حاکمان جابرپیشه آن زمان بود که بر آن یگانه عصر، ظلم بسیاری روا کردند. سلام و درود خدا بر او و بر همه اهل بیت عصمت باد.
 
کاظم، فروبرنده خشم
 
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام پیشوای هفتم مسلمانانْ به القابی چون کاظم، صالح، صابر و امین لقب یافته بود، ولی مشهورترین لقب ایشانْ کاظم، یعنی فروبرنده خشم است. ظلم و ستمی که در زمان خلافت حاکمان عباسی بر آن حضرت رفت، بسی بیش تر و سخت از آن است که در قلم آید، ولی آن امام هُمام در کنار تحمل همه این مرارت ها، صبر پیشه کرد، خشم خود را فروبرد و با دشمنانْ با بردباری رفتار نمود و بدین جهت، به «کاظم» شهرت یافت. درود و رحمت و برکات خداوندی بر او و نیاکان پاکش باد.
 
آغاز امامت
 
شهادت امام جعفر صادق علیه السلام در زمان خلافت منصور دوانیقی، خلیفه ستمگر عباسی و به فرمان او واقع شد. با شهادت آن امام بزرگ وار، فرزندش امام موسی کاظم علیه السلام به امامت رسید و از همان روزهای آغازین امامتْ با ستمگری و دشمنی های این خلیفه سیاه دل عباسی رو به رو شد، ولی امام با منش هوشیارانه و حکیمانه، به رسالت بزرگ و الهی خود پرداخت و 35 سال، بار امامت را در آن دوران اختناق و خفقان بر دوش کشید.
 
درایت امام
 
منصور دوانیقی، خلیفه ستم کار عباسی، پس از به شهادت رساندن امام جعفر صادق علیه السلام در نامه ای خطاب به فرمان دار مدینه، محمد بن سلیمان، دستور داد: «اگر جعفر بن محمد شخصی را جانشین خود قرار داده، او را احضار کن و گردنش را بزن.» پس از مدتی نامه ای از فرمان دار به دست او رسید که چنین گزارش داده بود: «جعفر بن محمد ضمن وصیت نامه خود، پنج نفر را وصی خویش قرار داده است که عبارتند از: منصور دوانیقی خلیفه وقت، فرمان دار مدینه محمد بن سلیمان، عبداللّه و موسی بن جعفر فرزندانشان و حمیده همسر آن حضرت». بدین وسیله، توطئه خلیفه عباسی بر ضد امام بی نتیجه ماند و به خواست خدا، درایت و دانایی امام صادق علیه السلام ، از گسستن رشته امامت پیش گیری کرد و امام موسی بن جعفر علیه السلام که بارها در میان دوستان از سوی پدر بزرگ وارش به عنوان جانشین معرفی شده بود، به امامت رسید.
 
حوزه علمی امام
 
امام موسی کاظم علیه السلام با علم بی پایان امامتْ به خوبی می دانست که هرگونه اقدام بر ضد خلفای عباسی، به سود علویان و جامعه اسلامی نیست، پس به شیوه پدر بزرگ وارش و در ادامه راه آن امام هُمام، ضمن رهبری مخفیانه جامعه اسلامی، به پرورش شاگردان و تشکیل حوزه های علمی پرداخت. دوران امامت امام کاظم علیه السلام آغاز اختناق و فشار حکومت عباسیان بود و به همین دلیل، وسعت حوزه درسی امامْ به گستردگی حوزه امام جعفر صادق علیه السلام نبود، ولی به برکت آنْ مکتب علمی امام صادق علیه السلام شکوفایی خود را حفظ کرد و گروه زیادی از یاران امام در آن حاضر شده، به کسب علم پرداختند.
 
اختلاف در شناخت امام
 
پس از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام درباره امامت بعد از ایشان در جامعه علویان اختلافات بسیاری پدید آمد. دلایلی چون شدت اختناق منصور دوانیقی درباره علویان، احتمال فشارها و آزارهای آنان در صورت تعیین علنی امام بعدی، داعیه امامت از سوی دیگر فرزندان امام صادق علیه السلام و پراکندگی شعییان، باعث شد که این سردرگمی ها پدید آید. البته امام صادق علیه السلام در زمان حیات خودْ بارها و از راه های مختلف در شناساندن امام بعدی و پیش گیری از این انحراف ها به طور مخفیانه تلاش کردند و به همین دلیل هم بود که بسیاری از بزرگان و اهل دقت و علم؛ چون هشام بن سالم، هشام بن حکم، اَبان بن تَغلب، محمد بن نعمان و بسیاری دیگر از دانشمندانْ امامتِ امام موسی کاظم علیه السلام را پذیرفتند.
 
برخوردهای سیاسی
 
دوران امامت پیشوای هفتم، امام موسی کاظم علیه السلام ، دورانی سرشار از خفقان و ظلم و فشار بود. آن امام بزرگ وار که در راه حفاظت از علویان و پاسداری از امت رسول خدا صلی الله علیه و آله موظف به تقیه بود، در عین تقیه در برابر حُکّام جور، گاه با برخوردی سیاسی، چهره غیراسلامی حاکمان عباسی را افشا می ساخت؛ چنان که گویند: روزی هارون به زیارت مرقد مطهر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده و گفت: «سلام بر تو ای رسول خدا؛ سلام بر تو ای پسرعمو». در این هنگام، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که در آن مجلس حاضر بود، پیش آمد و خطاب به رسول خدا این گونه سلام کرد که: «سلام بر تو ای پدر». با شنیدن این سخن، رنگ از رخسار هارون پرید و خطاب به امام گفت: «به راستی که این مایه افتخار توست» و امامْ با این عمل، بر حق نبودن هارون را در جمع مردم افشا، و حقانیت خویش را اثبات کردند.
 
دوران خفقان
 
با وجود آن که امام موسی کاظم علیه السلام دوران امامت خود را در تقیه طی می فرمود و مخفیانه به رهبری امت رسول خدا صلی الله علیه و آله می پرداخت و یاران امام نیز اعتقادشان را به امام در نهان بیان می کردند، ولی گاه افشای گوشه ای اندک از این اعتقاداتْ گرفتاری های برای امام و جامعه مسلمانان پدید می آورد که از جمله، زندانی شدن امام و سرانجام شهادت مظلومانه آن حضرت بود. این سخت گیری ها و فشارها، نشان از هراس و وحشت حکّام جور از امام و امت اسلامی بود.
 
فریب کاری خلیفه
 
هارونْ خلیفه ستمگر و حیله گر عباسی، در عین سخت گیری و قساوت درباره امام موسی کاظم علیه السلام و یارانشْ همواره سعی در فریب افکار عمومی و توجیه اعمال خود داشت؛ چنان که روزی که به قصد سفر حج به مدینه رفته بود و به علت آگاهی از فعالیت های پنهانی امام قصد توقیف و زندانی کردن ایشان را داشت، به کنار مرقد مطهر رسول خدا صلی الله علیه و آله رفته و خطاب به پیامبر گفت: «ای رسول خدا، من از آن چه می خواهم انجام بدهم عذر می خواهم. می خواهم موسی بن جعفر را دستگیر کرده، به زندان بیندازم؛ زیرا او می خواهد میان امت تو اختلاف اندازد و خون آن ها را بریزد» و در نگاه مردم که در پی علت زندانی شدن امام بودند، تفرقه افکنی میان امت، دلیل قانع کننده ای به نظر می رسید و بدین ترتیب، اعمال زشت هارون توجیهی منطقی می یافت.
 
حکومت امام بر دل‌ها
 
هر چند هارون خلیفه عباسی، فردی بسیار ستمگر بود و جامعه اسلامی را در اختناق و فشار زیادی فرو برده بود، ولی باز هم حکومت امام موسی کاظم علیه السلام بر دل های مسلمانان و توجه و احترام مردم به آن حضرتْ به قدری بود که دستگیری ایشان توسط هارونْ به اجبار می بایست با فریب کاری ها و توجیه های دروغینی همراه شود تا موجب خشم عمومی نشود و دستگاه هارون مورد تنفر عمومی قرار نگیرد و این با وجود تقیه های امام، نشان حکومت باطنی آن حضرت و رهبری ایشان بر دل های امت اسلامی بود.
 
مبارزه با انحرافات
دوران امامت امام موسی کاظم علیه السلام ، پر بود از رواج فرقه های نو بنیاد و اختلافات فقهی و کلامی که غالبا دشمنانْ به قصد تحریف دین اسلام در جامعه به راه می انداختند. امام در کنار تقیه و پنهان کاری های ضروری، در برابر ایجاد این فرقه ها و رواج اختلافات و شبهات علمی، به شدت ایستادگی کرده و باآن مقابله کردند. ایشان گاه شخصا با اهل جدل وارد بحث شده و گاه با تقویت و تشویق اصحاب، آنان را برای بحث با مخالفان و بیان اعتقادات راستین اسلامی مهیا می ساختند. این تلاش های امام و اصحاب آن حضرت، با وجود همه محدودیت ها، سبب شد تا عقاید اهل بیت علیهم السلام بنیاد فکری مسلمانان را شکل داده و اسلامِ درست و به دور از هر تحریف از طریق اهل بیت باقی بماند.
 
رهبری جامعه اسلامی
 
با وجود همه ظاهرسازی های هارون خلیفه فریب کار عباسی و رنگ دینی دادن او به حکومت، باز هم او فقط بر تن ها تسلط داشت، و در دل مردم جایی نداشت؛ در حالی که امام موسی کاظم علیه السلام پیشوای هفتم ما، بردل های مردم حکومت می کرد و در پرتو محبوبیت وسیع خود در درون مسلمانان راستین، به رهبری فکری جامعه اسلامی می پرداخت، آن گونه که از گوشه و کنار جامعه حتی گاه از دربار خود هارون، مخفیانه برای آن حضرت وجوهات بسیاری می رسید که ایشان به واسطه آنْ در حفظ جامعه اسلامی می کوشید.
 
دنیاپرستی خلف
 
خلفای بنی عباس، خود به روشنی آگاه بودند که خلافت در دست آنانْ حقّی است که با تزویر و فریب از اهل بیت عصمت غصب شده است. آن ها بر حق بودنِ امامان معصوم را، هم در دل باور داشتند و هم گاهی در بیان بدان اقرار می کردند، ولی چشم پوشی از مقام و ثروتْ برای آنان که دل در گرو دنیا بسته و شیفته آن بودند، آسان نبود، به طوری که در راه رسیدن به آنْ حتی حاضر می شدند که امام معصومی چون امام موسی کاظم علیه السلام را سال ها در زندان محبوس کرده و او را بیازارند و بالاخره در هراسِ از دست دادنِ قدرت و ثروت خلافت، او را با زهر مسموم کرده و به شهادت رسانند. آن چه مایه به شهادت رساندن امام شد، مخالفت ایشان با سلاطین جور و تأکید بر اجرای احکام الهی در سطح جامعه بود و این الگویی است برای همه پیروان آن حضرت که در راه اجرای حدود الهی، هرگز از پای منشینند.
 
عظمت روحی امام
 
درباره عبادت، سخاوت و مکارم اخلاقی امام موسی کاظم علیه السلام تاریخ نگاران و راویان شیعه و سنّی، بسیار قلم زده اند و همهْ سخن از عظمت مقام امام و سجایای اخلاقی آن حضرت به میان آورده اند؛ از جمله آنان شیخ مفید، از بزرگان وادی علم و فقاهت است که می گوید: «ابوالحسن موسی علیه السلام عابدترین، داناترین، سخاوت مندترین و بزرگ وارترین فرد در زمان خود بود» و نیز ابن ابی الحدید از داشمندان اهل سنت درباره آن حضرت چنین می نویسد: «فقاهت، دیانت، عبادت، بردباری و شکیبایی، همه در آن حضرت جمع بود».
 
سخاوت امام
 
با آن که دوران امامت امام موسی کاظم علیه السلام ، همراه با فشارها و تنگناهای سخت برای امام و یارانشان بود، ولی این فشارها، مانع از بخشندگی و سخاوت فراوان امام نمی شد، آن گونه که یکی از مورّخان درباره سخاوت امام می نویسد: «همواره نزد او کیسه ای از زر بود که به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت، از آن ها می بخشید، به طوری که کیسه های زر او ضرب المثل شده بود» و این بخشش علاوه بر سخاوت امام، نشان از آن دارد که ایشان در خفا، یاران بسیاری داشتند که هدایای خود را به ایشان می رساندند و در دل به آن حضرت ایمان داشتند، هر چند این ایمان را از روی تقیه پنهان می داشتند.
 
کاظمین، غریب ولی پرنور
 
کاظمین، مرقد امام موسی کاظم علیه السلام هم چنان مظلومْ ولی با عظمت، و غبار غربت گرفتهْ ولی پرنور، آغوش بر یاران و دوست داران امام گشوده تا به زیارت امامشان آیند و با اشک حسرتْ از حرمان حضور او، از گواراترین شربت رحمت و مهر که در حرمش جاری است، سیراب شوند و از روح افزاترین باران معصومیتی که یک سره در حریم مطهرش می بارد، حیاتی تازه گیرند و چه بسیار که از دور سلامش گویند و درون از رحمتش سیراب شوند و از نورش دل روشن دارند. سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی های زمین، سلام بر تو ای باب رحمت خدا، سلام بر تو ای حجت خدا.
 
صلوات بر امام کاظم علیه السلام
 
خدایا، بر محمد و اهل بیت اش درود فرست و بر موسی بن جعفر علیه السلام ، وصی و جانشین خوبان و امام نکویان و منبع نورهای [درخشان] علم درود فرست؛ آن بزرگواری که همه شب تا صبح بیدار و شب زنده دار، و پیوسته در استغفار و در سجده های طولانی با چشمان اشک بار در راز و نیاز با تو بود و همواره به تضرع و زاری بر درگاه تو می ایستاد. او معدن خیر و فضل و عطا و احسان بود و با بلا و صبوری الفت داشت. در قعر زندان های تاریک و در تنگنای زیرزمین های مخوفْ پای مبارکش در حلقه زنجیر مجروح بود و رنجور. خدایا، چنان که او در بلا صبر کرد و جرعه جرعه تلخی ها را نوشید و پیوسته به خشنودی تو اندیشید و به اخلاصْ بندگی تو نمود و در راه تو قیام کرد، تو نیز بر او درود و رحمتی بی پایان، نیکو و بلندمرتبه فروفرست و ما را نیز به محبت او از فضل و احسان خود بهره مند ساز.
 
تسلیت به امیر طوس و بانوی قم
 
در روز شهادت هفتمین پیشوای سراسر نور، امام موسی کاظم علیه السلام ، با دلِ پر از آه حسرت و دیده غرق در اشک اندوهْ به تسلای خورشید شهر طوس حضرت امام رضا علیه السلام و بانوی شهر قم حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام دختر گرامی اش برخاسته و در حضور آن انوار آسمانی، با پدر بزرگوارشان پیمان می بندیم که هر لحظه از بودنمان را در پیروی از آن امام معصوم گام زده و همواره دل را به یاد او، در محبت او و از نور هدایت او روشن داریم.
 
تسلیت به امام زمان(عجل الله فرجه)
 
حضور پر نور امام موسی کاظم علیه السلام آبشاری از رحمت الهی در عالم خلقت بود که بدخواهی سیاه دلان و زشت سیرتان تاریخ، دست خلقت را از دامن آن جاریِ رحمت کوتاه کرد و حرمانی سخت بر سینه تاریخ نهاد. اینک ما دل سوختگان و داغ داران از حسرت دیدارش، به تسلای امام زمانمان اشک می ریزیم و سیاه می پوشیم، در آرزوی آن روز که قدم بر دیده هستی نهد و خود با زلال حضور شریفش، تسلای آن همه حرمان باشد. ان‌شاءاللّه.
 
اشک حسرت
 
خداوندْ انسان را آفرید و در مسیر کمال راهروَش گردانید تا به کمال خلقت رسد و در این راهْ چراغی چند پرنور از هدایت و رهنمونی فرستاد تا راه و چاه به بشر بنمایند. اینان الطاف الهی و مبدأ رحمت در خلقت بودند؛ امامانی که بی هیچ اجر و پاداشی از سوی بشر، برای هدایت آن ها، مرارت ها به جان خریدند و انسان با آنان چنان کرد که کرد، آن گونه که گویند به امام هفتم امام موسی کاظم علیه السلام آن حد سختی و آزار روا داشتند که بدن نحیف و رنجورشْ در میان لباس گم می شد و سرانجام در ادامه همین آزارها، در زندان به سمّ جفای حاکمان عباسی به شهادت رسید و دست ناتوان بشرْ از دامن پر مهرش کوتاه شد و اینکْ انسان تا همیشه بودنش، در شرم و ندامت این واقعه خواهد سوخت و در اندوه و ماتم این حرمانْ اشک حسرت خواهد ریخت.
 
کلام نور
 
امام موسی کاظم علیه السلام که خود الفت گرفته با بلا و مرارت بود و معدن صبوری و شکیبایی، درباره بلا و سختی چنین می فرماید: «مؤمنْ مثل کفه ترازوست؛ هر چه ایمانش زیاد شود، بلا بیش تر بر او وارد می گردد.» چنان که شاعری، مؤمن را در بزم تقرب به خدای متعال چنین توصیف می کند که: 
 
هر که در این بزم مقرّب تر است جام بلا بیش ترش می دهند
 
سرانگشت هدایت
 
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام هفتمین چراغ هدایت و گل خوش بوی بوستان امامتْ در هدایت بشر و راهنمایی یارانش می فرماید: «به خدا قسم که روزی، به قدر نیاز نازل می شود و صبر به قدر مصیبت. آن که میانه روی کند و قناعت نماید، نعمت بر او بمانَدْ و آن که اسراف ورزد، نعمت از دست او برود. ادا کردنِ امانت و راستیِ در گفتار، روزی را زیاد کند و خیانت و دروغْ فقر و نفاق آورد».