به گزارش سرویس مسجدخبر پایگاه تخصصی مسجد؛ شهید آرمان علیوردی متولد۱۳۸۰ طلبه ۲۱ساله و بسیجی یگان امنیتی امام رضا (علیهالسلام)، ساکن محله شهران تهران بود که در مأموریتهای بسیج برای مقابله با نا آرامیها و اغتشاشات حضور داشت. او در رشته مهندسی عمران در دانشگاه پذیرفته شد و به گفته پدرش پس از یک سال تحصیل، به دلیل علاقه به درسهای حوزه، از دانشگاه انصراف داد و وارد حوزه علمیه شد. وی قبل از شهادت، تحصیلات حوزوی را در مدرسه علمیه آیتالله مجتهدی در تهران در پایه سوم میگذراند و بسیجی یگان امام رضا (علیهالسلام) سپاه محمد رسولالله (صلیاللهعلیوآلهوسلم) تهران بود. شرکت در اردوهای جهادی از دیگر فعالیتهای این شهید بزرگوار عنوان شده است. او از نمازگزاران و فعالین مسجد امام علی (علیهالسلام) شهران هم بود.
شهید علیوردی در اغتشاشات روز چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ در شهرک اکباتان، از سوی عدهای ربوده شد، که بعد از بستن وی و ضربوشتم شدید با ضربات متعدد چاقو، وی را کنار خیابان رها کردند و بعد از چند ساعت توسط همرزمان بسیجیاش پیدا، و به بیمارستان بقیةالله (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) منتقل شد، اما بهدلیل شدت خونریزی، روز جمعه ۶ آبان همان سال، جان خود را از دست داد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
قدرت نور حق
با این که رسانههای غربی و شبکههای فارسیزبان خارجکشور، جنایت صورتگرفته در شهرک اکباتان و شهادت فجیع این طلبه را سانسور کردند و خبری از سوی آنها در این رابطه منتشر نشد، اما شهادت وی واکنشهای زیادی را از سوی آزادگان جهان برانگیخت.
روز شنبه ۷ آبانماه مراسم وداع با پیکر شهید در معراج شهدای تهران و همچنین شامگاه شنبه در حوزه علمیه آیتالله مجتهدی با حضور کم نظیر مردم عزیز از سراسر ایران اسلامی برگزار شد. یکشنبه ۸ آبان نیز جمعیت زیادی از مردم سراسر کشور، پیکر او را تشییع کردند. همان روز هم خبر شناسایی و دستگیری قاتلان شهید «آرمان علیوردی» منتشر شد.
چه گناهی کرده بود؟
رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی)، در ۱۱ آبان ۱۴۰۱، در سخنرانی خود در دیدار با دانشآموزان، خواستار شناسایی و مجازات عاملان شهادت علیوردی شدند و فرمودند: آن طلبه جوان و متدین و حزباللهی، آرمان عزیز که در تهران زیر شکنجه به شهادت رسید و پیکر او را در خیابان رها کردند، چه گناهی کرده بود؟ افرادی که این جنایتها را انجام میدهند چهکسانی هستند و از کجا دستور میگیرند؟ البته اینها قطعاً بچهها و جوانهای ما نیستند، باید عاملان این جنایتها شناسایی شوند و هر کسی که ثابت شود در این جنایتها همکاری داشته است، بدون تردید مجازات خواهد شد.
همان روزها، بر اساس گزارش فرمانده انتظامی تهران، عوامل اصلی شکنجه و شهادت علیوردی پانزده نفر بودند، که تا ۱۶ آبان ۱۴۰۱، چهارده نفر از آنها بازداشت شدند. متهم اصلی، دلیل حمله خود به علیوردی را تأثیر گرفتن از فضای مجازی خواند.
رهبر انقلاب (مدظلهالعالی) همچنین در دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی در فروردین ۱۴۰۲، حمایت غرب از ترور و کشتار جوانان مؤمن در خیابانهای تهران را مصداق دیگری از کذب بودن ادعای طرفداری از حقوق بشر خواندند و افزودند: پاکترین جوانان ما همچون آرمان علیوردی و روحالله عجمیان با شکنجه و با تحریک و آموزش رسانهای غربیها کشته شدند.
در دیماه سال ۱۴۰۱ش، مستندی به نام «آرمان عزیز» درباره او و ویژگیهای اخلاقیاش در صدا و سیمای ایران، پخش شد و شورای شهر تهران نام دو خیابان در منطقه پنج را که نزدیک محل زندگی خانواده شهید علیوردی است، به نام این شهید بزرگوار تغییر داد.
دفاع از ناموس ایران
خانم فروغی مادر شهید «آرمان علیوردی» در مصاحبهای گفته بود: آرمان همیشه میگفت: «مامان دعا کن شهید شوم». خیلی دوست داشت به سوریه برود و دوست داشت مدافع حرم شود. خیلی هم تلاش کرد اما نشد. البته باز هم او مدافع حرم شد. همیشه میگفت: «حاجقاسم گفته ایران و جمهوری اسلامی حرم است». پسرم سوریه نرفت اما مدافع حرم شد. او از ایران و ناموس و رهبر دفاع کرد. به خاطر عشق به وطن و رهبر کتک خورد، شکنجه شد و شهید شد. افتخار میکنم پسرم به آرزویش رسید. راضیام به رضای خدا. خوشحالم از عاقبت خوش فرزندم. انشاءالله همه کاری کنند که خون پسرم پایمال نشود، چرا که او برای ناموس و کشورش شهید شد.
در مسجد بزرگ شد
مادر شهید میافزاید: آرمان اهل نماز اول وقت و نماز شب بود. از کودکی وقتی که ۳_۲ ساله بود در مسجد بزرگ شد. ولایتمدار محض و عاشق نظام و رهبری بود. موضوع نماز و حجاب برای او بسیار با اهمیت بود و بر آن تأکید فراوانی داشت و هنگام دیدن فیلم تشییع پیکر و معراج شهدا چشمانش لبریز از اشک میشد و میگفت: «مامان شهادت نصیب هر شخصی نمیشه ولی تو برام دعا کن که منم به خیل شهدا بپیوندم». آرمان من تحت تأثیر لقمه حلالی که پدرش با دقت تمام، در جهت به دست آوردن آن تلاش کرد و پرداخت وجوهات دینی به این درجه از تأثیرگذاری رسید و در نهایت فرزندم به آرزوی خودش رسید و من هم راضیام به رضای خدا.
خانه دوست
جواد تاجیک مدیرعامل سازمان بهشت زهرا (سلاماللهعیها) هم در جایی گفته بود: سال گذشته روز هشتم آبان ماه، بزرگترین گلزار شهدای جهان یعنی بهشت زهرا (سلاماللهعلیها) میزبان یک شهید دهه هشتادی به نام «آرمان علی وردی» بود که در ماههای اخیر یکی از شلوغترین مزارهای گلزار شهدای بهشت زهرا (سلاماللهعلیها) بوده است.
وی با اشاره به اینکه قطعه ۵۰ همیشه پاتوق این شهید دهه هشتادی بوده است، عنوان کرد: شهید علی وردی یک ماه قبل شهادت خود در همین نقطه نماز خوانده و دراز کشیده و عنوان کرده بود که من همینجا دفن میشوم. شهید «علی وردی» عاشق شهید «زبرجردی» بود و هرهفته به مزار این شهید و همچنین به مزار شهید «احمدعلی نیری» در قطعه ۲۴ که شاگرد آیت الله حق شناس بود، سر میزد و مزار این دو شهید پاتوق شهید «آرمان علی وردی» بود و مرتب خود را با شهدا همدم میکرد.
عقیق به رنگ خون
سید هادی حسینی دوست شهید «آرمان علی وردی» در برنامه تلویزیونی جهانآرا درباره وی گفت: شهید علی وردی ایشان فردی تکلیفگرا و به دنبال راه اندازی کانون تربیتی بود. در کارهای جهادی نیز از جمله در مواقع سیل، زلزله و توزیع بستههای معیشتی فعال بود. او به واقع شهید زندگی کرد و همیشه هم آرزوی شهادت داشت.
حسینی همچنین ضمن بیان نحوه شهادت شهید علی وردی افزود: در روز حادثه، شهید آرمان علیوردی بدون هیچ سلاح و تجهیزاتی تنها با کوله پشتی مربوط به کتابهای حوزوی خودش به شهرک اکباتان رفت، برای دفاع از امنیت و ناموس مردم، چون او نمیتوانست نسبت به این مسئله بیتفاوت باشد. در همین حین، با گروهی برخورد کردند که گویی او را از قبل شناسایی کرده بودند؛ آرمان قصد داشت از کنار آنها عبور کند ولی آنها او را به همین جرم که تیپ و ظاهر بسیجی داشت، میربایند و سپس به باد کتک میگیرند.
او ادامه داد: معترضین اغتشاشگر نیستند و باید صدایشان شنیده شود، اغتشاشگران کسانی هستند که آرمان علی وردی را اینگونه شهید میکنند، به طرز وحشیانهای چاقو به صورتش میکشند. ضرباتی که به وسیله جسم سخت به سر او زدهاند آنقدر شدید بوده که حتی انگشتر دستش هم خرد شده است. این تصاویر که پخش شد فهمیدیم که چقدر فجایع سختی بوده است.
شهادت یک انتخاب است
مجید محمدولی، نویسنده کتاب «زندگی نامه شهید آرمان علی وردی»، درباره سیر تحوّلی این شهید عزیز میگوید: پسر بچهای هشت ساله، معمولی، شوخ طبع و پر جنب و جوش طی روندی که خانواده، مسجد، کانون فرهنگی، بسیج و حوزه عملیه در آن دخیل هستند، به مقام شهادت میرسد؛ آن هم در سنّ بیست و یک سالگی؛ اوج افتخاری که خداوند، در اختیار بندگان صالح خود، قرار میدهد.
او ثابت کرد که مقام شهادت دستیافتنی است. شهیدشدن انتخابی است که باید برای آن قدم به قدم، سعی و تلاش کرد.
پایان گزارش/