به گزارش سرویس مسجدپژوه پایگاه تخصصی مسجد؛ غصه ۷۰ روزه رنج قدس و پر کشیدن فرزندانش نیمهجانمان کرده بود که خبر آوردند چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم را با شعار شهید القدس برگزار میکنند.
آتش جانمان شعله کشید و درد دوری چهار ساله و زخم عمیقی که در حوالی فرودگاه بغداد به تنمان زده شده بود، سر باز کرد.
یاد روزهایی زنده شد که قرارها داشتیم، نماز خواندن در قبله اول مسلمین را با هم میخواستیم، فرماندهای داشتیم که کارش را خوب بلد بود و ما را تا یک قدمی آرزویمان برد.
این جمله کوتاه اما با بار معنایی بالا بدجور بهممان ریخت، برای ما که هنوز با کلمه شهید کنار نام حاج قاسم عادت نکرده بودیم، سخت بود، بیشتر دوست داشتیم جمله فرمانده قدس را بشنویم! چراکه او هنوز هم در میدانِ فرماندهی است، خودش گفت دیگر نمیخواهد بخوابد، او خودش تاکید کرد نمک در چشمهایش میریزد و بازشان میگذارد، هنوز میخواهد در صحنه نبرد باشد، میخواهد ببیند.
فرمانده قدس، گرد مظلومیتی که همه جا ریخته، خوی وحشیگری که از در و دیوار جهان بیرون زده را میبیند، او صدای خفه شده انسانیت را در میان غرش موشکها و صدای مهیب انفجار بمبها میشنود.
چشمهایش باز است و رد نگاهش سمت مقاومت میرود، سری هم به غزه مظلوم زده! ترس کودکان، رنج پدران و جسمهای از هم پاشیده زنان و کودکان را دیده!
این صحنهها خاصاند، زخمیاند، خونیاند، تصاویری هستند که چشم جهان به رویشان بسته شده، هیچکس نمیبیند در غزه چه خبر است، هیچکس قلب شکسته قدس را درک نمیکند، خونهای بیرون زده از پیکر رنجور اما استوار غزه را نادیده میگیرند، اما حاج قاسم فرق میکند، او شریک رنج و درد مسجدالاقصی است، هر جایِ دو عالم که باشد خودش را میرساند، حتی از بالاترین جایگاه بهشت.
سردار از آسمانها آمده و دارد کمک میکند، نقشه پیروزی را در جلوی خودش پهن کرده، میخواهد ماموریتش را کامل کند.
حاجی، رفیق نیمه راه نیست! او از اول هم در راه قدس و برای قدس بود! حتی از همان روزی که پا در جبهههای جنگ گذاشت و وارد معرکه پر التهاب دفاع مقدس شد، آن زمان هم به فکر آزادی قبله اول بود.
او زحماتش را یادش مانده، سختیها را در ذهنش جای داده، روزهای پرالتهاب و شبهای خونین عملیاتها را در فکرش حک کرده، او با اوج گرفتن مقاومت خندیده و با رسیدن به نقطه درخشش، سرود فتح خوانده!
حاج قاسم! تو رفیق قدسی، شهید قدس ... میدانی پایانش چه میشود، ساعت دقیق پیروزی دوباره خون بر شمشیر را میدانی، اما ما صبر و تحملمان کم است، عجولیم، میخواهیم آن را همین روزها با ذوق به نظاره بنشینیم.
روزهای درد و رنج و ساعات آوارگی و تنهایی دارد زیاد میشود، نمیدانم به ساعت بهشت چقدر گذشته اما به زمانِ ما زمینیها جنگ وارد سه ماه شده است!
بیا و در انتقام خونت سهیم باش و کاری کن پایان این غده سرطانی را در دهه مقاومت و در روزهایی که شعار «شهید القدس» را محور برنامهها قرار دادیم، اعلام کنیم.
منبع: فارس
پایان پیام/