به گزارش سرویس تخصصی مسجدپژوه پایگاه تخصصی مسجد؛ یکی از مواردی که در تاریخ شیعه بسیار اهمیت دارد، بحث حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه و سپس حرکت از مکه به سمت کوفه است. قیام امام حسین (ع) به عنوان نقطه عطفی در تاریخ شیعه و اسلام محسوب می شود. زیرا این حرکت موجب حفظ اسلام واقعی از انحرافات ایجاد شده در زمان بعد از رسول خدا (ص) می باشد.
در نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجری، یزید در نامه خود به ولید بن عتبه ،فرماندار وقت مدینه ،خواسته بود که حتماً از چند نفر مخالف خود که یکی از آنها امام حسین(ع) بود، بیعت گرفته شود و بدون بیعت رها نشوند.
ولید بن عتبه (فرماندار مدینه) وقتی دستور یافت تا از امام حسین (علیه السلام) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمود... یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون می ریزد و اشاعه دهنده فساد است و دستش به خون افراد بی گناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمی کند.
ولید گرچه با خوی مسالمت جویانه خود حاضر به آغشته کردن دست خود به خون امام حسین(ع) نبود؛ اما در مدینه افراد حزب وباند اموی به ویژه مروان بن حکم که ولید در موارد سخت و از جمله این مورد با او مشورت می کرد ،- او را به شدّت تحت فشار قرار می دادند تا خون امام(ع) را بریزد؛ چنانکه در همان آغاز رسیدن نامه، وقتی ولید با مروان مشورت کرد، مروان گفت: نظر من آن است که در همین لحظه به دنبال این چند نفر فرستاده و آنان را ملزم به بیعت و اطاعت از یزید کنی و اگر مخالفت کردند، قبل از آنکه از مرگ معاویه مطلع شوند، سرهای آنها را از تن جدا کنی؛ زیرا اگر آنان از مرگ معاویه با خبر شوند، هر کدام به طرفی رفته و اظهار مخالفت کرده و مردم را به سوی خود دعوت می کنند.
از این روی ولید، امام ع را به مقرً خویش دعوت کرپ ونامه حاوی خبر مرگ معاویه را بر آن حضرت خواند. سپس سخن از بیعت به میان آورد، امًا امام ع با زیرکی ، بیعت پنهانی را ردً فرمود وآن را به بیعت آشکار و عمومی موکول ساخت.
ولید، والی مدینه که گویا در نظر نداشت کار خود با امام ع به نزاع ودرگیری بینجامد ، پذیرفت. امًا مروان حکم که مشاور والی بود وحضور داشت وچنانکه خود تصریح کرد ، می دانست در صورت خروج امام ع ، دستیابی به آن حضرت ، بدون جنگ وخونریزی ممکن نخواهد شد. از این روی به ولید توصیه کرد که باید کار را تمام کند. امام ع را به زندان افکنده وتا بیعت نکند وی را رها نسازد،ودر غیر این صورت وهرچه زودتر ودر همانجا ، ایشان را به قتل آورد.
تاریخ توصیه مروان به قتل امام ع را نه تنها از روی دشمنی ، بلکه از روی خواستگاه او به خلافت ، یاد کرده است.
باری، فردای دیدار امام ع با والی مدینه ، آن حضرت شبانه همراه شماری از اعضای خانواده ویاران خود ، به مکه عزیمت نمود واین حرکت، در تاریخ ، آغاز حرکت حسینی بشمار می آید.
در روایتی دیگر ،هنگامی که امام(ع) عزم خروج از مدینه را کرد، ایشان شب هنگام نزد قبر مادر و برادر رفت و نماز خوانده و وداع کرد و صبح به خانه برگشت. در برخی دیگر از منابع آمده است حضرت(ع) دو شب متوالی را در کنار قبر رسول خدا(ص) بیتوته کردند.
سرانجام امام حسین(علیه السلام) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.
بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیهای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته - که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است - آشکار می شود.
«فخرج منها خائفاً یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین» قصص (28)، آیه 21.؛ «موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهای عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم نجات بده».
اینکه چرا امام حسین (ع) در آغاز حرکت از مدینه به مکه رفت به دلیل آن بود که پس از آن که معاویه بن ابی سفیان (نخستین خلیفه اموی) در نیمه رجب سال 60 قمری مُرد و فرزندش یزید، به خلافت مسلمانان دست یافت، وی و درباریان اموی تلاش زیادی به عمل آورده تا از همه مردم بیعت گیرند.
آنان، مشکل خاصی در گرفتن بیعت از اهالی شام، مصر، عراق و یمن نداشته و تنها دغدغه خاطرشان از حجاز، به ویژه از شهر مقدس مدینه بود. زیرا در این شهر شخصیت هایی چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، محمد بن حنیفه، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر زندگی میکردند، که برخی از آنان در مدینه وبرخی دیگر در مکه بودند ،که از جهات گوناگون بر یزید برتری و در رسیدن به مقام حکومت، بر او ترجیح داشتند.
اما در میان مخالفان یزید در مدینه، وجود شخصیت ممتازی چون امام حسین(ع)، همانند خورشید تابان، تمام ستارگان و سیارگان را بی فروغ مینمود و به عنوان تنها یادگار جدش حضرت محمد(ص) و جانشین پدر و برادر مظلومش حسن بن مجتبی(ع)، در رسیدن به مقام خلافت و رهبری مسلمانان، شایستهتر از همه بود و نگاه همگان به سوی او معطوف بود. به ویژه بر طبق پیمان صلحی که میان معاویه وامام حسن ع صورت گرفته بود ، معاویه حقً نداشت جانشینی تعیین کرده ودر پس او این امام حسین ع بود که می بایست هعده دار خلافت گردد.
بدین لحاظ، یزید بیش از همه، از وی واهمه داشت و درصدد تسلیم نمودن حضرت، برآمد.
بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیهای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته - که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است - آشکار میشود.
دلایل انتخاب سفر امام به مکه:
۱. هنوز مردم شهرهای مختلف از مرگ معاویه مطلع نشده بودند و تلاشهای جدی مخالفان برای اظهار مخالفت با یزید آغاز نشده بود.
۲. هنوز امام حسین(ع) دعوتی از شهرهای دیگر و از جمله کوفه نداشت.
۳. امام(ع) باید مکانی را برای هجرت خود انتخاب می کرد که بتواند آزادانه و در کمال امنیّت در آنجا دیدگاههای خود را ابراز کند. طبق آیه صریح قرآن «و مندخلهکانآمناً» آل عمران (3)، آیه 97. مکه حرم امن الهی بود.
۴. با توجه به سرازیر شدن مسلمانان از سرتاسر مملکت اسلامی برای انجام اعمال عمره و همچنین نزدیک شدن ایام حج تمتع و حضور مردم برای انجام مناسک حج ، امام حسین(ع) به خوبی می توانست با گروههای مختلف دیدار کرده و علّت مخالفت خود با دستگاه اموی و یزید را برای آنها تبیین کند و نیز گوشه هایی از معارف اسلامی را برای آنها بیان نماید. در ضمن با گروه های مختلف شهرهای اسلامی از جمله کوفه و بصره در ارتباط باشد.
و در آخر امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامهاش چنین بیان میکند: ... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتار نمایم . کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی شود ... اگر در نوشتن نامه ات خیر مرا آرزو کرده ای، خدا پاداش تو را بدهد.
امام(ع) شب جمعه سوم شعبان سال 60 ق وارد مکّه شد و تا هشتم ذیحجه همان سال، در این شهر به فعالیت مشغول بود.
حرکت امام حسین (ع) از مدینه به مکه، از مکه تا کربلا به سمت کوفه و تغییر مسیر از منزل اشراف به سوی کربلا، سرشار از درسها و آموزهها و ظرافتهایی است که با مطالعه دقیق راه و حوادث آن آشکار میشود.
طول سفر از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا و شهادت در روز عاشورا حدود یک صد و شصت روز است . امام 27 رجب سال 60 هجری یعنی دوازده روز پس از از مرگ معاویه، از مدینه به مکه هجرت نمود و روز سوم شعبان به پایگاه وحی ( یعنی مکه) قدم گذاشت. ماههای شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده تا هشتم ذی حجه ( یوم الترویه ) حدود صد و سی روز امام در جوار مکه اقامت داشتند . وسپس سفر شکوه مند و حماسی خود را برای آفرینش عظیمترین حادثه تاریخ بشری آغاز کرد.